یادتان هست که پیش از این گفتم که جوانان ما باید عربی بیاموزند و نیز گفتم که استفاده از عدم آگاهی از عربی در جوانان یکی از ترفندهای مهم شبهه افکنان است.
اکنون میخواهیم به معنای یکی از واژه هایی که بارها در قرآن به کار رفته است میپردازیم و سپس شبهه کودکانه سایت افشا که با سوءاستفاده از عدم آگاهی مخاطبینش مطرح شده است میپردازیم.
سماء: این کلمه حدود صد وبیست بار و جمع آن سماوات، حدود صد و نود بار در قران آمده است .
راغب گوید: سماء به هرچیز گویند که بالا باشد.
طبرسی گوید: سماء معروف است و هر آنچه بالای تو باشد و یا بعضا برتو سایه افکنده باشد و سما بیت و سقف آنست به ابر و باران نیز سماء گویند .
جوهری نیز چنین گفته است.
پس در لغت عرب به هرچه بالا باشد سماء گویند گاه در معنای اصلی آن بکار میرود و گاه معانی فرعی بعضی از چیزها.
ناگفته نماند به کرات آسمانی به بالای درخت به پشت حیوان و .... سماء میگویند و هر چیزی که بالای ما باشد .
مثلا در آیه 11 سوره نوح « یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَاراً» در اینجا به معنای باران است «تا بر شما باران فراوان فرستد»و نیز در آیه هایی مثل آیه 6 سوره انعام و آیه 52 سوره هــود. در اینجا سماء بمعنای باران بکار رفته است.
سَبْعَ سَمَاوَاتٍ(هفت سماء):
در قرآن کریم مجموعأ هفت بار لفظ "سَبْعَ سَمَاوَاتٍ" و "السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ" بکار رفته است ، دقت در آنها نشان میدهد که همه در وسط هم هستند مثل لایه های پیاز و طبق آیات همه از یک طبقه گاز غلیظ آفریده شده اند و میتوان گفت مراد از هم? آنها طبقات جو زمین است .
نــــکات آیات :
« أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ(یک نکته) نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً»نوح 15 و 16
«آیا ندیده اید که خدا چگونه هفت آسمان را طبقاتی خلق کرده است-16- و در{1نکته} آنها ماه را تابان قرار داده است وخورشید را چراغی فروزان ساخت!؟»
«الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً...» ملک 3
«آن کس که هفت آسمان بلند را به طبقاتی منظم بیافرید ،هیچ در نظم خلقت خدای رحمان تفاوت نخواهی یافت بارها(به دیده عقل در نظام آفرینش) بنگر آیا هیچ سستی و خلل توانی یافت؟»ملک 3
« اوست خدایی که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد ، پس از آن ، به خلقت آسمان نظر گماشت وهفت آسمان را بر فراز یکدیگر برافراشت و او به هر چیزی دانا است» بقره 29
و همچنین 44 سوره اسراء و 86 مومنون و 12 طلاق و آیه 12 سوره فصلت(با مقدمه آیه یازدهم این سوره) که به روشنی بیان میکند قبل از اینکه جو به طبقاتی معین در آید دودی و گاز غلیظی بوده است و بعدا به صورت طبقات معین تشکیل شده است .(قبلا از بحث هفت سماء میگوید اسمان دود یا گازی بود)
از آیات مذکور سوره فصلت فهمیده میشود که زمین در دو دوران خلق شده است و سپس آسمان که گاز فشرده و دود غلیظی بود بدستور خداوند رقیق شده است «فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ» و از جمله « أَوْحَى فِی کُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا: در هر آسمان امر مخصوصی را وحی کرد» فهمیده میشود که هریک از این طبقات خاصیت بخصوص و اثر معینی دارد .
از آیات فوق سه مطلب بدست می آید: سماوات هفتند. آنها طبقه طبقه توی همند. احتمالا {1نکته} ماه در میان آنها نور است. باید دانست آسمانها و اجرام کهکشانهای سماوی بیشمار است .
ناچار باید گفت مراد از این هفت سماء، سماوات بخصوصی است . از طرف دیگر نور ماه چندان امتداد ندارد و یقینا باجرام دور نمیرسد چنانکه ما با چشم عادی خود نمیتوانیم قمر مریخ و قمرمشتری و غیره را ببینیم. نور قمر زمین نیز به آنها نمیرسد و حداکثر نور ماه در منظومه شمسی قابل رویت است.(منظور از نرسیدن نور این نیست که هیچ نوری نمیرسد منظور حدیست که با چشم غیرمسلح قابل رؤیت نمیباشد. به خاطر داریم که پرتوی نور هرگز از بین نمیرود.) مثلا در شعرای یمانی که پانصد هزار برابر فاصله از زمیــن دور است چطور ممکن است نور ماه (بدون دوربین نجومی) دیده شود.
پس اینکه قرآن گفته« وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً»(نوح آیه 16) کدام هفت سماء است که نورش در آن مرئی است. پس حتما این هفت سماء غیر از اسمانهای دیگر است . نور ماه در طبقات هــوا مرئی است{1نکته} و مراد از آنها همین طبقات است.
نکته 1: ممکن است غرض از «فیهن» آن باشد که ماه خارج از هفت آسمان است و نورش به آنها میرسد پس ما در میان آنها نیست.
نکته 1: «آیا ندیده اید که خدا چگونه هفت آسمان را طبقاتی خلق کرده است -15- و در{1نکته} آنها ماه را تابان قرار داده است وخورشید را چراغی فروزان ساخت!؟»
«طِباق» بمعنی: بصورت طبقه طبقه روی همدیگر بودن است. « نور» بمعنی: تابش و روشنائی بازتابی است و «سِراج» بمعنی: چراغ روشنگر
ماه را در آنها (یعنی در طبقات جو) تابشی گردانید و خورشید را چراغی روشنگر، این به این معنی است که ماه بیرون از طبقات جو تابنده نیست و خورشید نیز بیرون از طبقات جو چراغی روشنگر نیست.
همانگونه که آیه میگوید، ماه در طبقات جو بدلیل بازتاب نور آن توسط ذرات گاز و بخار و خاک و غیره تابش دارد و تابان است. ولی بیرون از طبقات جو ماه تابنده نیست و فضا تاریک و سیاه است، چون چیزی وجود ندارد که نور آنرا بازتاب بدهد. و ما فقط خودِ ماه را می توانیم ببینیم.
همینطور خورشید نیز چنانکه آیه می گوید در طبقات جو بدلیل بازتاب پرتو آن در ذرات گاز و بخار و خاک و غیره چراغی روشنگر است و فضای طبقات جو را روشن می کند، ولی بیرون از طبقات جو خورشید چراغی روشنگر نیست و جائی را روشن نمی کند و فضا تاریک و سیاه است، چون چیزی وجود ندارد که نور آنرا بازتاب بدهد. شب هنگام نیز پرتو خورشید در فضای بالاتر از طبقات جو وجود دارد ولی فضا را روشن نمی کند.حتما این نکته را به خاطر دارید که در خلأ به علت نبودن جو نور خورشید بازتاب پیدا نمیکند و ما با نور آن فقط قادر هستیم که چیزهایی که نور خورشید بر آنها میتابد را ببینیم.برای اینکه تصور بهتری از این بحث داشته باشید فیلمهایی که در مورد راه رفتن بر روی ماه توسط فضانوردان است را ببینید.خیلی جال است که با وجوئد اینکه این فیلمها در روز(برای ماه) گرفته میشوند شباهت زیادی به فیلمهایی دارند که در شب بر روی زمین گرفته میشوند که علت همانا نبودن جو در سطح ماه است.پس میبینیم که با وجود اینکه نور خورشید هم بر زمین و هم بر ماه میتابد ولی بر روی ماه که فاقد جو است مانند ستاره ای نورانی که از سایر ستاره ها نزدیکتر است نورافشانی میکند نه مانند آنچه در روز زمینی پیش میاید.
منبع: http://gabrielmmjj.blogfa.com
|