سلام دوستان با مطلبی دیگر از کتاب «آئین اوستا » نوشته سیاوش اوستا در خدمتتان هستم . پیشاپیش از تمام شیعیان بخاطر آوردن این متن کثیف از این مردک عذر میخواهم فقط به شیعیان میگویم اگر بعد از خواندن این متن فورا دست بکار ساختن یک وبلاگ در رد حرفهای این بیشرفها نشدید حتما در شیعه بودن خود شک کنید. توضیحا عبارات رنگی از من و عبارات سیاهرنگ از این نویسنده پست فطرت است و اما خود متن:
نامهای عربی در بین ایرانیان
بسیاری از نامهای عربی که درمیان ما ایرانیان رایج است درمیان اعراب اصیل (عربستان سعودی، کشورهای خلیج پارس..) ابداً متداول نیست! هرچند امکان دارد که این نامها درمیان شیعیان مورد استفاده قرار بگیرد. آنهم بعنوان عشق وتعصب ویژهای که نسبت به برخی از شخصیتهای تاریخ اسلام داشته و دارند. اما بدون شک اگر پدرومادری با ریشۀ این گونه نامها ومعنای آنها آشنایی میداشتهاند هرگز نامهای نازیبا را بعشق شخصیتهای تاریخی برروی فرزندان خود نمینهادند. با هم به معنی چندنام نگاهی میاندازیم که نتیجه سالها پژوهش و کنکاش میباشد:
ام کلثوم: ام یعنی مادر و کلثوم به فرزند خیکی و چاق اطلاق میشود .
کلثوم یعنی زیبای تپل نه اون توصیفی که این مردک از خواهرش کرده
حفصه: هسته خرما و یا زن سیاه و زشت .
برعکس فرمایش این موجود دروغگو حفصه یعنی شیر مونث
خدیجه: به سقط جنین شتر میگویند .
خدیجه هم به معنای کودک است نه سقط جنین نمیدانم چرا این مردک اسم خدیجه را با سقط جنین کردن مادرش یکی کرده؟
بتول: زنی که هوس مرد و همخوابگی دارد.
بتول یعنی پارسا و پاکدامن این توصیفی که این مردک آورده در مورد مادر و خواهر خودش صدق میکند.
سمیه: از سم می آید و به اندازه زهری که در چیزی باشد میگویند.
وقتی یک بیشرف بیسواد کتاب بنویسد همین میشود: سمیه یعنی همنام و همتا و همچنین بلند و رفیع
سکینه: که مسکین نیز با این نام هم خانواده میباشد، به بانوی گدا و خوار و بیچاره میگویند.
حرامزادگی تا به کجاها!! دِ بیشرف سکینه از سکن میاید و به معنای آرامش و وقار است چنانچه خدا میگوید ما به قلوب مومنین سکینه(=آرامش) نازل میکنیم.
عذرا: به هرآن چیزی که سوراخ نشده باشد میگویند.
عذرا به معنای رخساره و چهره است ای دروغگوی بدبخت.
فاطمه: از فطم میآید و به بچه شتر ماده از شیرگرفتهشده میگویند.
البته دوستان میبخشید این آقای اوستا یک مقدار مادرش خرابست که در نتیجه از این حرفها میزند و گرنه خودش تقصیری ندارد. فاطمه یعنی جدا شده از شر و بدی نه اون چیزی که این بیشرف میگه
ذبیح: به هرچارپایی که گلویش را ببرند میگویند. ذبح شده یعنی گلو بریده .
ذبیح اسم کامل نیست اصلش ذبیح الله است که یعنی سر بریده در راه خدا . البته اگه بابای این سیاوش اوستا رو هم سرش را ببرن ممکنه بگن یه خر کمتر
باقر: که از خانواده بقره میباشد به گاو نر چاق میگویند و اعراب جاهلی به کسی که خیلی چیز میفهمیده است نیز میگفته. باقرالعلوم یعنی طرف همچون گاو چیز میداند.
واقعا که شرف ندارد این قلم بدست بی ناموس.بقره اسم جامد غیر مصدریه چطور ریشه میشه؟ باقر از ریشه ی بقر است یعنی شکاف دهنده و باقر العلوم یعنی شکاف دهنده ی علوم(باز کننده ی پیچیدگیهای علوم)
عباس: از عبس میآید به معنای اخمو، ترشرو، ترسناک و بدخو.
عباس هم از ریشه عبس نیست بلکه جامد غیر مصدریه یعنی : نگاه کردن شیر
کاظم: از کظم میآید و به معنای لال بودن، گنگ و بیزبان و خاموش .
این نویسنده واقعا نه شرف دارد و نه شعور: کاظم مخفف کاظم الغیظ است یعنی کسی که خشمش را میخورد
هاشم: به نان فروش دورهگرد میگفته اند!
هاشم هم به معنای شکننده و نیز به معنای کسی که شیر میدوشد است. چقدر این نویسنده حقیر است.
حیدر: این نام مخلوطی است از عربی و پارسی، حی یعنی زنده و در یعنی دریدن! حیدر به کسی گفته اند که انسانها را زنده زنده پاره میکرده است.
مزخرفگویی را میبینید؟ حیدر یک کلمه ی کاملا عربیه به معنای شیر. البته من یه چیزی دارم که مادر این سیاوش اوستا رو زنده زنده پاره میکنه به موقع میدم خدمتش.
صغری: کوچک و پست و اصغر نیز از همین خانواده و ازریشه صغرا است، به معنای کوچکتر!
چقدر نفهمست که نمیفهمد که اصغر و اکبر صغری و کبری فقط برای نشان دادن بچه های کوچکتر و بزرگتر است .
آیا دیدید نتیجه سالها پژوهش و کنکاش این بیشرف را؟ واقعا غیرت مسلمانان به کجا رفته است؟ واقعا ما در آن دنیا چگونه میخواهیم خود را از امت محمد(ص) بنامیم؟ چگونه میتوانیم فکر کنیم نماز ما قبول است وقتی یاوه گوها لحظه ای از دروغگویی دست برنمیدارند؟ در بخش نظرات این پست به من جواب بدهید که اگر با خواندن این اراجیف خونتان به جوش آمد میخواهید در آینده چه کنید؟
|