7.تصفیه کردن: یکی از نکاتی که میخواهم به دوستانم گوشزد کنم، اینستکه درست است که اروپاییها از ما به لحاظ علمی و صنعتی پیش هستند ولی این دلیل نمیشود، ما هر کاری که آنها کردند،فورا" پیروی کنیم.قرآن میفرماید:
الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (زمر:18)
الان شما نگاهی به سطح جامعه بیندازید.جوانان ما همگی دوست دارند از محصولاتی که تولید کشورهای غربی یا چین و کره و ژاپن هستند، استفاده کنند؛ولی آیا همانقدر هم به این فکر میکنند که خودشان آن محصولات را با همان کیفیت تولید کنند؟و اگر فکر میکنند چه قدمی در این راه برمیدارند؟؟
اکنون در کوی و برزن، آخرین فیلمها و موزیکهای روز دنیا،به همراه تعداد سرسام آوری از فیلمهای مستهجن،در اختیار جوانان این مرز و بوم قرار میگیرد؛اما چه کسی دیده است که یکی از این فروشندگان محترم برود جلوی درب دانشگاه،جلوی دانشجوهای فنی را بگیرد و بگوید:«آقایون و خانمهای دانشجو،دیشب یک فیلم از ماهواره ضبط کردم که ساخت یک آی سی،رو در شرایط آزمایشگاهی نشون میداد.» چرا؟ واقعا" چرا این قاچاقچیان محترم(!!) به جای قاچاق فیلم و موزیک،کتب علمی و محرمان? غربیها را قاچاق نمیکنند؟؟(لازم به ذکر میدانم که وقتی ما یک آلیاژ یا یک قطع? الکترونیکی را از یک فروشند? خارجی میگیریم، او تمام خواصش را به ما نمیگوید و معمولا" در کتب راهنما نیز تمام این خواص ثبت نمیشوند.)
چرا قاچاقچیان محترم،به جای دزدیدن بیفرهنگیهای غرب و فروختنشان در ایران،روش ساخت آلیاژها را نمیدزدند؟ پاسخ اینستکه مردم ما از غرب، به همان تفاله هایش بسنده میکنند. مردم ما، به جای اینکه برای بدست آوردن روش ساخت فلان آلیاژ و خواص فلان ترانزیستور،سر و دست بشکنند(!)،برای خریدن لباسهای مدل اروپایی و خریدن فیلمهای روز،چانه میزنند.
غربیها در فیلمهایشان دانشجوهای درسخوان و اندیشمندشان را به ما نشان نمیدهند.فیلمهای آنها معمولا" محصلی را نشان میدهد که تازه به بلوغ رسیده یا جلو? مرگباری از آخرالزمان یهودی و ظهور یک منجی عجیب و غریب را به نمایش میگذارد یا سعی میکند به شکلی گروهی از مخالفین آمریکا را ، آدمکش و تروریست جا بزند.ولی فیلمهای غربیها دانشجویانی را به ما نشان نمیدهند که شب و روز را در کتابخانه و آزمایشگاه یا در حال تحقیق در صحرا و جنگل میگذرانند.کسانی که عامل پیشرفت غرب هستند اینها هستند نه شخصیتهای آنچنانی فیلمهای ... .در این مورد در پست ما حق نداریم بحث شد.
از سوی دیگر دوستانی که مطالعاتی در زمینه های روانشناسی،فلسفه،ادبیات و کلا" علوم انسانی دارند نیز، بد نیست مراقب باشند که تحت القائات غربیها قرار نگیرند.زیرا آنها بسیاری از تفکرات منجر به فساد و بیدینیشان را با استفاده از علوم انسانی جار میزنند!!!
دوستان عزیزم، بیایید هر چه غربیها به خوردمان میدهند را نپذیریم.بیایید از هر چیزی خوبش را بگیریم و تفاله اش را دور بریزیم.فسادهای غرب عامل پیشرفت آنها نیست.
8.مسئولیت توپ فوتبال نیست: یکی از مشکلات ما،اینستکه همیشه منتظریم که کس دیگری بیایید و تمام مشکلات را حل کند، تا تازه ما شروع به کار و تلاش کنیم.به هر کس میگوییم عملکردت را اصلاح کن فورا" میگوید برو اول به فلانی و فلانی که از من بالاترند بگو. اینطوری هیچ نمیشود.این میشود پاس دادن مسئولیت به دیگران.یادمان باشد که پیامبر اسلام(ص) فرمودند:
کلکم راع و کلکم مسئول (تمام شما نگهبانید و تمام شما مسئولید)
و نیز یکی از سخنان معروف مرحوم آیت الله خمینی،رهبر فقید انقلاب اسلامی، این بودکه: ما مأمور به وظیفه هستیم ،نه نتیجه.
دوستان خوبم،باید به خاطر داشته باشیم که ما خودمان باید وظیف? شرعی و انسانی خود را در قبال جامعه انجام دهیم.حال اینکه دیگرانی که از ما بالاتر یا پایینترند یا همسطح ما میباشند کارشان را درست انجام بدهند یا ندهند، نباید در میزان عملکرد ما اثر منفی بگذارد.
واقعا" جای شگفتیست که برخی از نوابغ این سرزمین بعد از گرفتن بورس میروند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمیکنند.چرا؟ برای اینکه در آنسوی دنیا پول و آزادی خیلی بیشتر است! این در حالیست که امثال گالیله برای شروع انقلاب صنعتی جان خود را نیز در طبق اخلاص قرار دادند.جناب گالیله هم میتوانست با یک سفر دریایی ساده، به خاک عثمانی بیاید.جایی که هرگز اورا بخاطر در حرکت خواندن زمین،تکفیر و زندانیش نمیکرد؛ اما گالیله نمیخواست علمش را خرج مسلمین کند، میخواست دانشش را صرف میهن خود نماید.کاش این مغزهای فراری یادی هم از گالیله میکردند. آیا در ایران بدتر از آن میخواهد به سرشان بیاید؟!!!
هم? ما جوانان مسلمان و ایرانی خواستار پیشرفت اسلام و ایران هستیم؛پس باید تلاش در این راه را یک وظیفه بدانیم.اگر دیگران به وظیف? خود عمل نکنند هم باید راهمان را با عزم راسخ پیش بگیریم.
دوستان من،ما همیشه از اینکه چه باید «بکنند»، سخن میگفتیم ولی اینبار حرف از این است که چه باید «بکنیم».اینکه به خلاقیت جوانان ارج نمینهند،پارتی بازی غوغا میکند،بودج? تحقیقات کافی نیست و...؛درست ولی ما باید راه خود را با پشتکار ادامه دهیم.مدیران و مسئولین فردای مملکت، شما جوانان و نوجوانان عزیز هستید.اگر این مسائل را بد میدانید،وقتی خودتان مسئول شدید، آنها را تکرار نکنید.
9.آچار فرانسه نباشیم: یکی دیگر از مسائلی که اثر منفی بر پیشرفت تحصیلات ما میگذارد همین بحث آچار فرانسه بودن است!! دانشجوی عزیز ما برای یک رشته،بالفرض دندانپزشکی،برگزیده شده است؛ولی بیش از اینکه به رشت? خود بپردازد به مسائل حاشیه ای میپردازد:وضعیت آزادی در دانشگاه،آزادی بیان،وضعیت سلف،عملکرد کمیت? انضباطی،بررسی صلاحیت یا عدم صلاحیت حکومت کشور،وضعیت ترافیک شهری،تحقیق پیرامون مکاتب مختلف،شرکت در گفتگوهای بر و بچ اینوری و اونوری و در برخی موارد هم در کنار رشت? خود به برخی چیزهای دیگر هم علاقه دارد و سر از کلاس مدار منطقی و تاریخ فلسفه در میاورد.خب اینجا این سؤال مطرح میشود که این دانشجوی عزیز اگر تمام انرژِی خود را روی مباحث مربوط به رشت? خودش متمرکز میکرد و جای کمتری برای فوق برنامه ها میگذاشت، موفقتر نبود؟
یکی از ایرادهای ما که از همان بحث بی حوصلگی،نشأت میگیرد اینستکه ما میخواهیم، در آن واحد هم سیاستمدار باشیم،هم فیلسوف،هم تاریخدان،هم سخنران،هم ادیب،هم مهندس،هم دکتر و ...! بهتر اینستکه ما در یک زمینه به طور کامل استاد شویم و در کنار آن در یکی دو زمینه مطالعه کنیم؛ نه اینکه بخواهیم در ده رشته به مقام استادی و دکترا برسیم!
10.احتراز از فرقه ها و ایسم ها: یکی از بلاهایی که به خصوص در دانشگاه، دامنگیر جوانان عزیز ما میشود همین بحث فرقه هاست.این فرق گاهی سیاسی،گاهی مذهبی،گاهی ضدمذهبند و گاهی در قالب نژادپرستی نمود میکنند.برای مثال بحث پانها بود که پیش از این بدان پرداختیم.
این فرقه ها،معمولا" از احساسات جوانان سوءاستفاده میکنند و توان و انرژی آنها را صرف مقاصد موهوم خود میکنند.جای تأسف است که گروه زیادی از دانشجویان ما را این اراذل به تملقهای دروغین به سمت خود میکشانند و زمانی را که دانشجو میتواند صرف تحقیق و مطالعه کند را میمیرانند.در برخی موارد هم که کار را به درگیری میکشانند و دانشجوها را سپر بلا قرار داده، آنها را وسیله برای شاخ و شونه کشیدن برای طرف مقابل قرار میدهند.
اینکه جوانان ما به فکر وضعیت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور باشند،اینکه بخواهند بدنبال ارتباط با خدا باشند،اینکه به وطن خود علاقه نشان دهند؛ همگی خوبست ولی دوستانم همانطور که تا مطمئن نشوید یک پزشک، واقعا" پزشک است به او مراجعه نمیکنید؛سعی کنید که با چشمانی باز و بعد از مطالعات کافی وارد سیاست و گروههای غیر متعارف شوید.در ضمن سن 18تا 30 بهترین فرصت برای پیشرفتهای علمیست.شما همیشه برای سر و سامان دادن به وضعیت سیاسی کشور فرصت دارید.یادمان باشد بالاترین وظیف? یک دانشجو درس خواندن و تحقیق است.
11.مدیریت زمان: یکی از مسائل مهم برای ما مدیریت زمان است.اینکه بسیاری از مطالعات ما صرفا" در ایام امتحان، صورت میگیرد(که این خود در ناچیز بودن معلومات ما پس از برگزاری امتحان، بسیار مؤثر است.) ناشی از نداشتن مدیریت زمان است.برای مثال برای برخی جوانان مذهبی ما، برنام? روزانه به شکل زیراست:
ساعت 5:00 بلند میشن و نماز صبح رو میخونن؛بعد میخوابن و ساعت 6:45 راهی محل تحصیل میشن.ساعت 13 به خونه برمیگردن تا نهار بخورن و یه استراحتی بکنن ساعت میشه 15.ساعت 15 تا 17:30 رو درس میخونن. با اذان مغرب راهی مسجد میشن و بعد از نماز عشاء هم هیئت و کلاس قرآن. اینطوری حدود ساعت 21 به خونه میرسن تا ساعت 22:30 یک شامی میخورن و اگر حالی باشه یه درسی هم میخونن و بعد هم میخوابن.با این فرم برنامه، ایشون تا در طول شبانه روزحداکثر 4 ساعت درس میخواند.
برنام? فوق(یا در واقع بی برنامگی فوق) ناشی از عدم مدیریت زمان است.برای اصلاح این برنامه،به عنوان مثال، بهتر است بعد از خواندن نماز صبح به مطالع? دروس حفظی بپردازد.در زمانهای رفت و برگشت به محل تحصیل نیز میتوانیم با خود یادداشتیهای مهم را همراه داشته باشیم و بخوانیم.برای رفتن به هیئت، بهتر است، پربارترین و مفیدترین آنها را انتخاب کند و در جلسات هفتگی آن شرکت کند، نه اینکه شنبه شب به هیئت انصار برود،یکشنبه شب هیئت محبین،دوشنبه شب مکتب المقربین و همینطوری برنامه را تا آخر هفته پر کند.یادمان باشد،تحصیل علم از بالاترین عبادتهاست.چنانکه یک ساعت تفکر مؤمن را با سالهای عبادت(مستحب) برابر دانسته اند.پس بهتر است به کسب علم را فدای چیزهای دیگر نکنیم.
اگر منوی نظرات باز نشد اینجا کلیک کنید
|