چون من نمیخوام زیاد اعصابتون با شبهه افکنیهای افراد ضد دین خرد بشه . براتون مطلبی از یکی از سایتهای ضد دین میارم تا یکم بخندید! این مطلب نشانی از اوج حماقت نویسندۀ خود را به ما مینمایاند:
« چرا شیعه سکینه دختر امام حسین را در شش سالگی ترور میکند؟
شما هم حتمأ مثل من سئوال خواهید کرد:
چرا شیعه معتقد است که سکینه در شش سالهگی در جریان واقعه کربلا کشته شده است؟ به خصوص که اگرلازم باشد زنی در صدر اسلام و از خانواده پیامبر به عنوان الگوی دیگر زنان مؤمن قرار بگیرد. جواب را شاید در این قطعهها که در زیر آوردهم بیابیم:
در صفحه ٢٨٠ کتاب " زنان پردهنشین و نخبگان جوشن پوش" نوشته فاطمه مرنیسی آمده:
زنان مسلمانی که در آن دوره (صدر اسلام) در برابر محدودیتها مقاومت نشان دادند چه کسانی بودند؟ از مشهورترین آنها سکینه، یکی از نوادهگان پیامبر(ص) از طرف دخترش فاطمه، بود.
سکینه (دختر امام حسین) در سال ٤٩ هجری متولد شد. ... پنج یا به قولی شش شوهر کرد و با بعضی از آنها نزاع کرد، به بعضی علاقه و عشقی آتشین داشت، یکی از آنها را به جرم خیانت نزد قاضی کشاند و از هیچ کدام اطاعت تام و بی چون و چرا ( که از اصول ازدواج اسلام سنتی محسوب میشود) نکرد. در قراردادهای ازدواجش قید میکرد که نسبت به شوهرش اطاعت تام نخواهد داشت، بلکه آنطور که میخواهد خواهد زیست و نمیپذیرفت که شوهرش چند زن داشته باشد. او به مسائل اجتماعی و سیاسی و شعر علاقه زیادی داشت و شاعران را به خانهاش دعوت میکرد... تاریخ نویسان مجذوب شخصیت او شده و صفحات بسیار و برخی تمامی نوشته خود را به زندهگی او اختصاص دادهاند*.....او یکی از شوهران خود را واداشت تا در موقع عقد، حق نشوز، یعنی شورش علیه کنترل زناشوئی را- که فقها را رنجاند- امضا کند. او خواستار داشتن حق نشوز شد و مانند زیبائی و هوش سرشارش به آن افتخار میکرد و به نقش اساسی و پویای زنان در فرهنگ عرب تأکید داشت....سکینه در مدینه در سال ١١٧ هجری در سن ٦٨ سالگی درگذشت.
خوب به نظر من همینها کافی است که مرتجعین نخواهند که یک چنین زنی در خانواده پیامبر شناخته شود و به همین دلیل شیعه وی را در شش سالهگی ترور کرده و همراه پدرش حسین وی را هم زنده به گور میکند.
* شماری از مورخانی که درباره سکینه نوشتهاند: ابن قتیبه، ابن عبدریه، ابن عساکر، زمخشری، ابن سعد، ابوالفرج اصفهانی، ذهبی، صفدی، بخاری»
واقعا جالب است که کسانی بین همین ردیه نویسها پیدا میشوند که به علت بی اطلاعی اینطور تحریف میکنند.
اما یک سوال از دوستان دارم به نظر شما اگر این ردیه نویس از ماجرای واقعی رقیه و سکینه(س) خبر داشت باز هم چنین ردیۀ سستی مینوشت یا سعی میکرد طوری تحریف کند که آب هم از آب تکان نخورد؟!!
در اینجا باز هم از جوانان میخواهم: هر جا ردیه ای دیدید که در پی آن اسناد و مدارکی ذکر شد خیال نکنید به علت بیان اسناد مطلب واقعیست. خیلی وقتها سند ذکر شده هیچ اعتباری ندارد . خیلی وقتها حرفی که ادعا میکنند اصلا در آن سند نیامده است و البته خیلی وقتها حرف نویسندۀ سند را هم تحریق میکنند و بخشی از آنرا بیان میدارند.
التماس دعا
|