جزیرة العرب
اعراب را به سه دسته میتوان تقسیم کرد:
1.عرب بائده:این گروه پیشتر نابود شدند و عاد و ثمود و مدین از ایشانند.
2.عرب عاریه(اصیل):بیشتر به عرب قحطانی معروفند و برخی عرب را فرزند یعرب بن قحطان میدانند.
3.عرب مستعربه: در اصل از نسل اسماعیل فرزند ابراهیم خلیل الله است ولی معمولا"از معد بن عدنان شناخته میشوند لذا به ایشان عدنانی هم میگویند.پیامبر(ص) نیز از این گروه است و عدنان جد بیستم پیامبر است.
جزیرة العرب را میشود به سه بخش خشک،کوهستانی و سرسبز یعنی صحرای عربستان،حجاز و یمن تقسیم کرد و حکومتهای معینیان(600-1200 ق.م)، قتبان(600 ق.م تا قرن دوم میلادی)، سبائیان(حدود 9 قرن تا 115 ق.م)، حضرموت(معاصر معینیان.انقراض در 300 میلادی)، نبطیان(از قرن چهارم قبل از میلاد تا قرن ششم میلادی)، حمیریان(ادامه حکومت سبائیان تا ابتدای قرن چهارم میلادی)، تدمر(از زمانی نامعلوم تا 270 میلادی)، غسانیان(از زمانی نامعلوم تا زمان انقراض توسط سپاه اسلام)، لخمیان(از اواخر قرن سوم تا قرن هفتم میلادی) بر قسمتهای مختلف این سرزمین حکم رانده اند.ایران و روم شرقی نیز معمولا" سعی میکردند گروههای مختلف اعراب را تابع خود کنند و در جنگ علیه یکدیگر بکارگیرند.لازم به ذکر است که در زمان بعثت، یمن جزء خاک ایران ساسانی بود.
مردمان عرب، مردمانی مهمان نواز و خونگرم بودند.از اخلاقهای خیلی نیکوی عرب، سنت زیبای پناه دادن بود.گاهی ممکن بود یک قبیله با کسی دشمنی داشته باشند و تصمیم به کشتنش بگیرند، ولی یکی از افراد قبیله به او پناه میداد و تا زمانی که او رسما" پناه خود را از آن فرد برنمیداشت افراد آن قبیله به احترام خویشاوندشان هیچ تعرضی به وی نمیکردند.این سنت چنان نیکو بود که پیامبر(ص) هم آنرا تأیید نموده و فرمودند:هرگاه مسلمانی به کسی پناه دهد آن فرد در پناه تمام مسلمین است.از خصائل نیکوی دیگر اعراب باید به ساده زیستی و غیرت اشاره کرد.همچنین اعراب مردمی مقاوم بودند و این از زندگی ایشان در در سرزمین گرم و خشکی چون عربستان هویداست.به لحاظ علم و ادب اعراب هر چند کار علمی منحصر به فردی نداشتند ولی شعرایی بزرگ و نامی از بین ایشان برخواسته اند.هنر سخنوری هم برای ایشان یک حسن محسوب میشد و حتما" داستان آواز مخصوصی که با آن شترها را وادار به سریع دویدن میکردند را شنیده اید.
علیرغم خصائل نیکوی فوق، اعراب مردمی کینه توز بودند و گاهی بر سر کوچکترین مسائل جنگهای بزرگی به راه مینداختند.برای برخی از قبایل عرب غارت یکدیگر، یکی از راههای عادی امرار معاش محسوب میشد. از سوی دیگر دارای عادتهایی بسیار زشت و ناپسند بودند از جمله زنده بگور کردن دختران، اعتقاد به طلسم و عقاید خرافی.به علت جنگهای پی در پی قادر به جمع آوری قدرت منسجم نبودند و مدام بازیچه ایران و روم بودند. همچنین علیرغم وجود شعرا کسی به تحصیل علم اهمیت نمیداد و در عربستان تنها هفده نفر باسواد پیدا میشد.
حضرت ابراهیم با بازسازی کعبه دین یکتاپرستی را در این سرزمین گسترش داد ولی بدبختانه تیغ تحریف در این سرزمین هم کار خود را کرد و کعبه به بتخانه تبدیل شد و مردم مراسم حج ابراهیمی را به گرد بتهایشان انجام میدادند.عده قلیلی بر دین ابراهیم(ع) باقیمانده بودند و گروه اندکی هم یهودی،مسیحی و زرتشتی شده بودند.
میبینیم که پیامبر بزرگوار دین مبین اسلام، در شرایطی ظهور فرمودند که مذاهب پیشین به شدت دچار تحریف شده بودند و ظلم و جور و جهل به بشر آن روز روی آورده بود.در چنین شرایطی نبی مکرم اسلام در بین یکی از بیعلم ترین و ضعیفترین اقوام زمان خود، به بعثت رسید تا بار دیگر چراغ آگاهی و دانش را بیفروزد و راه پیامبران پیشین از آدم(ع) تا عیسی(ع) را به پایان برساند و لکه های تحریف را از چهره دین خدا بزداید.خداوند یگانه، مبعوثش فرمود تا مکارم اخلاق را گسترش دهد و حجت را بر مردم تمام کند.
منابع اصلی:
1.تاریخ تحلیلی صدر اسلام دکتر علی اکبر حسنی
2.سقوط قسطنطنیه برناردین کیلتی
3.ایران در زمان ساسانیان آرتور کریستینسن
4.شاهنامه فردوسی
5.تاریخ ملوک و الرسل طبری
6.پس از پنجاه سال دکتر شهیدی
|