به گزارش «ادیان نیوز» از تابناک ،این دو نفر که پیش از این مسیحی بودند ،با بازدید از ایران اسلامی و پس از سفر به شهرهای اصفهان و قم، به دین اسلام و آئین تشیّع علاقهمند شده و در جوار بارگاه ملکوتی سیدالکریم(ع) به دین مبین اسلام گرویدند.
حجتالاسلام پناهی مدیر حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم (ع) ضمن اعلام این خبر افزود: «ربکا هیورتا» و فرزندش «آدالبرتو راموس»، ساعتی پیش در جوار آستان ملکوتی حضرت عبدالعظیم (ع) و با حضور جمعی از طلاب و اساتید حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم(ع) شهادتین گفته و مسلمان شدند.
پناهی با بیان اینکه پس از تفهیم شرایط مسلمانی از طریق مترجم، مادر و فرزند مسیحی شهادتین را گفته و مسلمان شدند، افزود: این مادر و فرزند، پس از تشرف به دین اسلام، نامهای متبرک «معصومه» و «علی» را برای خود برگزیدند.
مدیر حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم (ع) تصریح کرد: در پایان این مراسم معنوی، دو جلد کلامالله مجید به زبان انگلیسی و کتابی در معرفی امام زمان (عج) به زبان انگلیسی به این تازه مسلمانان اهدا شد.
در راستای همین خبر باید افزود که صبح روز یکشنبه نیز ،یک فرد ژاپنی که پیش از این معتقد به آئین بودایی بود از سوی حجتالاسلام آقا تهرانی به دین اسلام و مذهب تشیع اثنی عشری مشرف شد.
|
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از فارس، رسانههای اتریش نوشتند دو دختر دانش آموز در ایالت گراز این کشور پس از تهدید دختر مسلمان 15 ساله همکلاس خود روسری وی را در حالی که بر سر داشت، سوزاندند.
به دلیل مداخله سریع سایرین، به این دختر مسلمان آسیبی نرسید.
بنا به اخبار منتشر شده در رسانههای اتریش، این اتفاق در جریان یک بازدید که برای دانشآموزان دبیرستان فنی و حرفهای در ایالت گراز در این کشور برگزار شده بود، رخ داد.
مقامات دبیرستان مذکور ادعا کردند که این واقعه جنبه دینی نداشته و صرفا به دلیل بروز اختلاف بین دانشآموزان درگیر در این ماجرا رخ داده است. مسئولین دبیرستان مذکور در پی شکایت والدین دانشآموز مسلمان، تنها به دو دختر دانشآموز خاطی اخطاریه کتبی دادند.
این در حالی است که سخنگوی جماعت اسلامی اتریش پس از این واقعه با صدور بیانیهای اعلام کرد: این واقعه را باید به عنوان هشداری در راستای زیر پا گذاشته شدن خطوط قرمز در نظر گرفت.
وی یادآور شد که در اتریش در دوران اخیر حملات فیزیکی علیه مسلمانان و خارجیان مقیم این کشور افزایش یافته است
این در حالی است که چندی پیش “اورا روداس” دبیر اجرائی حزب سوسیال دموکرات اتریش، خواستار ممنوعیت حمل روسری برای زنان مسلمان شد.
|
رئیس جمهور ایالات کثیف متحده با وقاحت تمام دهان نجس اش را باز می کند و رسمآ از حمله اتمی سخن می گوید. مرتیکه روسیاه! هنوز فرق سخن سیاسی زدن و عربده کشی به سبک محله هارلم نیویورک را یاد نگرفته برای ما دُم در آورده. احتمالآ به یاد اجدادش در آفریقا افتاده که باکومبا باکومبا کنان به طرف میمون ها سنگ پرتاب می کردند تا برایشان نارگیل پرتاب کنند. گرچه بعید می دانم همان جربزه و جسارت اجدادش را هم داشته باشد. ابله تر از این مردک روسیاه آن نهادی است که جایزه صلح می دهد به چنین حیوانی. البته حیواناتی چون اوباما را خیلی هم نباید مقصر دانست. اینگونه حیوانات در ساختارهای کثیف مدرنیته و عقلانیت ابزاری به این شکل پرورش یافته اند. غایت تمدن و پیشرفت و مدرنیته غربی پس از گذشت پنج سده از دوران نوزایی رسیدن به همین نقطه بود که حیوانی چون اوباما پرورش پیدا کند و رسمآ با بمب اتم دیگران را تهدید به نابودی کند.
احتمالآ ملائکه الهی پیدایش حیواناتی چون اوباما را پیش بینی کرده بودند که ( سانسور... شد)
---------------------------------------------------------------------------------
*قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدما؟ و فرشتگان به خدا گفتند که آیا موجودی را در زمین قرار میدهی که در آن فساد و خونریزی کند؟ (سوره بقره آیه 30)
به نقل از سایت کلوب
|
نژادپرستان ناشناس یونانی به صورت عمدی به مسجد و مرکز اسلامی شهر هیرا کلیون در جزیره کریت حمله کردند و این دو مکان را به آتش کشیدند.
به گزارش الاسلام الیوم، پلیس یونان اعلام کرد افراد ناشناس روز گذشته (جمعه 13 فروردین) به صورت عمدی مسجد و مرکز اسلامی در جزیره کریت را به آتش کشیدند.
، پلیس یونان پس از وقوع این حادثه تحقیقات خود را درباره این حرکت نژادپرستانه آغاز کرد.
گفتنی است، نژادپرستان یونانی از آغاز سال 2010 تاکنون سه مرتبه به مراکز عبادی مسلمانان حمله کرده اند.
لینک منبع:
http://www.islamworldnews.com/fa/display-news.php?nid=486
|
البته این امر در این ایران امر غریبی نیست، که بانوان فوتبالیست، با حجاب در مسابقات فوتبال شرکت کنند. اما بعضیها میگن که خب اجباریه(!) به درد نمیخوره!! حالا این خانم فلسطینی-الاصل رو ببینید که در سال 2008 دروازه بانی تیمی در دانمارک رو با حفظ حجاب به عهده گرفته است.
شاید بد نباشد یادآوری کنیم که به غیر از سختیهای ناشی از وجود یک روسری روی سر در حین بازی فوتبال، در کشوری مثل دانمارک تحقیرات فراوانی که در حق مسلمانان صورت میگیرد.
|
این خواهرمان در انگلیس، جزء نیروی پلیس هستند و با وجود اینکه حجاب داشتن در اروپا عادی نیست، حجابش را حتی با لباس کار حفظ کرده است. بد نیست بدانید که ایشون میگه: «حجاب من برخی رو به واکنش وامیداره و به من رو به بن لادن منسوب میدونند!»
ولی حجاب داشتن در ایران و کشورهای اسلامی، عادی است، ولی برخی خانمها از ترس اینکه دیگران «امّل» بنامندشان، از حجاب فراری هستند!
|
به گزارش شیعه آنلاین، روزنامه آلموندو چاپ اسپانیا در شماره روز پنج شنبه دو هفته پیش(28 آبان 1388) خود از مسلمان شدن یک دختر 19 ساله یهودی در شهرک کرمئییل در شمال سرزمین های اشغالی خبر داد.
روزنامه آلموندو در ادامه این مطلب خبر نوشت: این دختر یهودی تبار که "مارو داویدیو بیچی" نام دارد اعلام کرده که در پذیرفتن دین مبین اسلام کاملا به طور آزادانه تصمیم گرفته و پس از آن حجاب بر سر کرده است.
این روزنامه اسپانیایی همچنین به نقل از این تازه مسلمان شده نوشت: من به خوبی میدانم و اعتراف میکنم که مسلمان شدنم خشم بسیار زیاد یهودیان را بر می انگیزد و آنان را غمگین و ناراحت خواهد کرد.
"مارو داویدیو بیچی" در ادامه افزود: من یهودی به دنیا آمدم از همین رو با مسلمان شدنم، خیلیها مرا خائن می دانند و معتقدند کاری که من کردم، دیوانگی است. برخی نیز می پرسند که چگونه این کار را کردی؟! و چگونه توانستی اجداد یهودی خود را فراموش کنی؟!
او در ادامه گفت: از سن 13 سالگی نظرم به قرآن کریم جلب شد و از همین رو به آن اهمیت می دادم. از همان زمان پرسشهایی بسیاری برایم به وجود آمد که به دنبال پاسخی برای آنها میگشتم اما این پاسخها را در دین یهودیت نمییافتم. اولین باری که به مسجد رفتم، بعد از خارج شدنم، احساس کردم که قلبم پاک و تمیز و صاف شده از همین رو احساس راحتی بسیار زیادی به من دست داد. فهمیدم که می توانم تمام پاسخهایی را که میخواهم در دین اسلام بیابم.
روزنامه آلموندو همچنین نوشت: "مارو داویدیو بیچی" اکنون تمام اعمال و واجبات دین مبین اسلام را انجام میدهد و دین یهودیت را به طور کامل رها کرده است. او حجاب میپوشد، قرآن کریم تلاوت میکند و این چنین کارهایی که او می کند به مثابه زلزله ای در خانواده او بوده است.
این روزنامه اسپانیایی در ادامه افزود: "مارو داویدیو بیچی" تلاش کرد که پدر و مادر خود را نیز به دین اسلام دعوت کند اما آنان گفته اند که در دین یهودیت راحت هستند و تمایلی به تغییر دین ندارند.
در همین راستا منابع آگاه رسانه ای اعلام کردند که نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی با روش های مختلف در حال شناسایی و رایزنی با جوانان یهودی در خارج از سرزمین های اشغالی هستند تا آنان را از ازدواج با دختران غیر یهودی منع کنند، زیرا مسئولان صهیونیستی معتقدند با ازدواج افراد یهودی با غیریهودیان، دین یهودیت به خطر می افتد.
http://shia-online.ir/article.asp?id=8509
|
از علامه جعفری می پرسند چی شد که به این کمالات رسیدی ؟!
ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میکنن و اظهار میکنند که هر چه دارند از کراماتی ست که بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :
ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم . یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود ، معدن ذوق بود . او که ، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت .
آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد ) که ما خرما پزان می گوییم نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم می شد . آنسال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه های بوجود آمده بود که ، عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که ، اصلا خواب و استراحت نداشتیم . آنسال آنقدر گرما زیاد بود که ، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه حجره من رو به شرق بود . تقریبا هم مخروبه بود . من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه می کردم و می خوابیدم . اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود . گرما واقعا کشنده بود ، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که وردست نان را از داخل تنور بر می دارم ، در اقل وقت و سریع !
با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع ، در بغداد و بصره و نجف ، گرما ، تلفات هم گرفته بود ، ما بعد از شب نشستیم ، شربت هم درست شد ، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که ، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر » آمد. مدیر مدرسه مان ، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود ، به آقا شیخ علی گفت : آقا شب نمی گذره ، حرفی داری بگو ، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد .
عکس یک دختر بود که ، زیرش نوشته بود « اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت : آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می کنم . اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج کنید – از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد – و هزار سال هم زندگی کنید . با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال علی (ع) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید . کدام را انتخاب می کنید .
سوال خیلی حساب شده بود . طرف دختر حلال بود و زیارت علی (ع) هم مستحبی .
گفت آقایان واقعیت را بگویید . جا نماز آب نکشید ، عجله نکنید ، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت : سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟
معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می افتاد. نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (ع) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (ع) را ملاقات می کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت : آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت : بلی گفت : والله چه عرض کنم (باز هم خنده حضار )
نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و سنی درباره امام علی (ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت :این آقا خود علی (ع) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم می خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر ) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت : آقا دیگر از این شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است.
منبع: +
|
یکی از خبرنگاران انگلیسی شبکه خبری BBC اخیرا برای تهیه گزارش و ساخت برنامه به تعدادی از کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی، یمن، اردن، فلسطین و مصر سفر کرده بود.در یکی از روزهایی که وی در عربستان به سر میبرد، هنگام پخش اذان، نوای زیبای "الله أکبر" اشک او را در آورده و به طور ناخودآگاه شروع به اشک ریختن کرد. او هنگامی که از بالای ساختمان مردم شهر را مشاهده کرد که هنگام شنیدن اذان، تمام مغازهها میبندند و برای نماز آماده میشوند، کاملا تعجب کرده بود و به یکباره شروع به گریه کردن کرد!
|
"سمر" دانش آموز 13 ساله مدرسه "رستون" در ایالت ورجینیای آمریکا است. وی تا چند ماه پیش همواره شلوارهای تنگ و پیراهن های کوتاه میپوشید و موی خود را هر روز یک مدل شانه میکرد و به مدرسه میآمد. اما با آغاز سال جدید درسی، هم کلاسیهای وی، او را با حجاب کامل و ظاهری اسلامی دیدند.
"سمر" که دانش آموز سوم راهنمایی است، طی گفتگویی با روزنامه واشنگتن پست در شماره روز جمعه 13/11/2009 گفت: به رغم اینکه می دانستم با مشکلات بسیار زیادی مواجه خواهم شد و بسیاری از دوستان و هم کلاسی هایم را از دست خواهم داد، اما تصمیم گرفتم که حجاب بر سر کنم.
وی در ادامه این گفتگو افزود: پس از بر سر کردن حجاب، اولین لحظه ای که دوستانم را دیدم، یکی از سخت ترین لحظات زندگی برایم بود زیرا به نظر آنان خیلی عجیب و غریب میآمدم و آنان اصلا دوست نداشتند با من حرف بزنند و یا به من نزدیک شوند. همه آنان با تنفر و خشم به صورت من نگاه میکردند، گویا چهره ای بسیار زشت و کریه دارم! بعضیها هم طوری از کنارم رد می شدند که گویا اصلا مرا ندیده اند و به من هیچ توجهی نمی کردند.
"سمر" همچنین گفت: اولین کسی که مرا با آغوش گرم مورد استقبال قرار داد، دوست مسلمانم "ایمان کرورتو" بود. او یک مسلمان است اما حجاب بر سر نمی کند. از من پرسید: آیا می خواهی در طول سال حجاب بر سر کنی؟! پاسخ دادم: بله. پاسخم او را به فکر فرو برد و احساس کردم که گویا برایش خیلی جالب بود.
او در ادامه می گوید: وقتی وارد کلاس شدم، یکی از هم کلاسی هایم برای مسخره کردنم، جلوی همه گفت: زیر روسریت بمب مخفی کرده ای؟! همه به من خندیدند. برایم لحظه ای بسیار دردناک و غم انگیز بود. اشک در چشمانم جمع شده بود. وقتی به خانه رسیدم، خیلی گریه کردم. اما تمام این اتفاقات بر من تأثیر نگذاشت زیرا تصمیم جدی گرفته بودم تا ابد حجاب بر سر کنم. رابطه خودم با خداوند متعال را مهمتر از هر چیز دیگری می دانم.
"سمر" که متولد کشور سودان است در ادامه میافزاید: در مدرسه ما حدود 960 دانش آموز دختر و پسر مسلمان وجود دارد، اما تنها چهار نفر از دختران مسلمان حجاب می پوشند. پیش از اینکه حجاب بر سر کنم، بیشتر دانش آموزان نمی دانستند که من مسلمانم اما حالا دیگر همه فهمیده اند. بدون شک حجاب پوشیدنم، بر دیگر دختران مسلمان هم تأثیر خواهد گذاشت.
وی در ادامه می گوید: مهمترین چیز برای من دین است از همین رو هر روز تمام نمازهایم را کامل می خوانم و هر ساله روزه هایم را کامل میگیرم و آرزو دارم که به حج بروم. از قبل هم واجبات دینی خودم را انجام می دادم اما نمی دانستم که باید در ظاهر هم مانند باطن به مسائل و احکام اسلامی پایبند باشم از همین رو تصمیم گرفتم که ظاهر خود را نیز اسلامی کنم.
"سمر" در مورد چگونگی به وجود آمدن انگیزه با حجاب شدنش می گوید: تابستان امسال با خانوادهام به مصر سفر کردیم. در آنجا دیدم که زنان و دختران حجاب بر سر میکنند. این مسأله مرا به فکر فرو برد. در نهایت تصمیم گرفتم که مانند آنان حجاب بپوشم زیرا احساس کردم که بدون حجاب بودن، لذت است از همین رو با حجاب به ورجینیا باز گشتم.
منبع: شیعه آنلاین
|